گوهر اخلاق (حاتم طایی )
چهارشنبه 85/7/5 7:15 عصر| | نظر
«بسم الله الرحمن الرحیم »
گوهر اخلاق
سخاوت حاتم طایی
روزی حاتم طایی در صحرا عبور میکرد، درویشی راه بر او گرفت و از وی ده هزار دینار کمک بلاعوض خواست. حاتم گفت: ده هزار دینار بسیار خواستی، درویش گفت: یک دینار بده.
حاتم گفت: آن زیاده طلبی چه بود و این کم خواستن از چه سبب است؟
درویش گفت: از شخصی چون تو کمتر از ده هزار دینار نباید درخواست کرد و به چون تویی کمتر از این مبلغ نمیتوان بخشید!!
حاتم دستور داد ده هزار دینار درخواستی درویش را به او پرداخت کردند.
********************
بلند همتتر از حاتم طایی
حاتم طایی را گفتند: از خود بلند همتتر در جهان دیده یا شنیدهای؟ گفت: بله، روزی برای امرای عرب، چهل شتر قربانی کرده بودم، پس به گوشه صحرایی به حاجتی بیرون رفتم.
خارکنی را دیدم که پشته خار فراهم آورده، گفتمش به مهمانی حاتم چرا نروی که خلق بر سر سفره او گرد آمدهاند؟ گفت:
هر که نان از عمل خویش خورد، منت از حاتم طایی نبرد.
من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم.
********************
یک سخاوت بیمانند
حضرت عبدالله بن جعفر طیار(ره) روزی از نخلستانی عبور میکرد. غلامی را دید در سایه نخلی نشسته و در پیش روی او سگ مفلوکی زانو زده است.
غلام از توبره خود قرص نانی بیرون آورد و پیش سگ انداخت. سگ آن را خورد و غلام گرده دیگری برآورد و باز به سگ داد که آن را نیز خورد. باز برای سومین بار غلام مذکور آخرین قرص نانی را که در توبره داشت پیش سگ انداخت.
عبدالله به نزدیکش رفت و از غلام پرسید: جیره روزانه تو چند قرص نان است؟
گفت: سه قرص نان! عبدالله گفت: سه قرص نان که داشتی برای این حیوان دادی، پس خود تو چطور روزگار می گذرانی؟
گفت: این حیوان از راه دور آمده بود و من احساس کردم که گرسنه است. شرط انصاف نبود که او را محروم از نزد خود برانم. امشب گرسنه به سر خواهم برد و اگر فردا زنده باشم روزی هم برای من خواهد رسید.
عبدالله متعجب شد و بر جوانمردی آن غلام آفرین گفت.
نزد صاحب نخلستان رفت، نخلستان را از او خریداری نمود و غلام را نیز خرید و آزاد ساخت؛ سپس نخلستان را به وی بخشید.
********************
بخشش حاتم پس از مرگ
داستان جود و سخاوت حاتم فقط به زندگی او ختم نمیشود؛ او نه تنها در زمان حیات بخشنده بود، که نوشتهاند بعد از حیات نیز دست از جود و جوانمردی برنداشت. آوردهاند که جمعی از بنیامیه شبی را در کنار قبر حاتم به صبح رساندند، یکی از آن جماعت که " ابی الخیر" نام داشت، چند بار به سر قبر حاتم رفت و گفت: ما را امشب میهمان کن که به تو وارد شدهایم!!
همراهان، "ابی الخیر" را چند بار از این کار منع کردند، سحر چون اراده رفتن کردند "ابی الخیر" گفت: دیشب خواب دیدم که حاتم از گور بیرون آمده و شتر مرا پی کرده است. چون نزدیک شتر رفتند، شتر قادر به حرکت نبود، پس آن را کشتند و خوردند. چون گذر آنها بر قبیله "طی" افتاد پسر حاتم را دیدند که شتری را گرفته، میآورد و میگوید: "ابی الخیر" کیست؟ سپس آن شتر را به "ابی الخیر" تسلیم کرد و گفت: پدرم دیشب در خواب به من گفت: من شتر "ابی الخیر" را جهت او و همراهانش کشتم، عوض آن را بده.
التماس دعا ...
غافر...
موضوعات
غیرآرشیویها
-
همکاری پاره وقت
این حرفها حق نریمان پناهی نیست
حظور نریمان پناهی در میتینگ انتخاباتی محسن رضایی
خودکشی سیاسی
آقای رئیس جمهور ظهور منجی به تو ربطی نداره
حضور مدیر موسسه شهروند سالم در جشن پارسی بلاگ
اولویت جدیدحج تمتع
قبر امیرکبیر کجاست؟
اعزام جدیدعمره
سرماخوردگی بیماری شایع در میان عمره گزاران ایرانی
قرعه کشی عمره
زائران حج تمتع تا شهریور برای تحویل گذرنامه فرصت دارند
عدم الزام تزریق واکسن آنفلونزای نوع A
مهرماه آغاز ثبت نام اعزام دانشگاهیان به عمره
اجبارتزریق واکسن برای دریافت ویزا
[همه عناوین(280)][عناوین آرشیوشده]
پیوندها
پیوندهای روزانه
-
ناگفته هایی ازملاقات امام با شاه [212]
سریال موردعلاقه رهبری [497]
رهبری و شرط اجرای کنسرت [226]
ثبت نام افتخاری جهت بازسازی عتبات [124]
عکس بازیگر زیرآسمان شهر در تلویزیون آمریکا [568]
عکس احمدی نژادباهاشمی [336]
عکس فرزندمقام معظم رهبری باپدرزن [929]
مناظره احمدی نژادباخاتمی [741]
عکس/نگاه عجیب هاشمی رفسنجانی [676]
آداب سفر و زیارت عتبات عالیات [240]
دفاترمجازثبت نام کربلا [920]
با یک کلیک بریم امام رضا(ع) [589]
عکس تیراندازی رفسنجانی [1212]
غسالخانه [888]
[آرشیو(14)]